1- برا د پیت در 18 دسامبر1963 در شاونی روستایی در او کلاهامای امریکا به دنیا امد .
2- نام اصلی وی ویلیام براد لی پیت می باشد.
3- او فرزند بزرگ خانواده می باشد و یک خواهروبرادر کوچکتر از خود دارد.
4- براد پیت با قد 183سانتی از بلند قامتان هالیوودمی باشد..
5- او پیش بازیگری به کار هایی از قبیل رانندگی لیموزین پیشخدمتی وحتی به عنوان مستخدم خانگی مشغول بوده است .
6- او کار خود را به عنوان بازیگر با بازی در سریال های تلویزیونی اغاز کرد.
7- برادپیت نزد روی لندن تعلیم بازیگری دید.
8- او به دروغ به والدینش گفته بود که در دانشگاه مشغول تحصیل در رشته ی معماری می با شد.
9- اولین بازی او در فیلم سرزمین هیچ کس در سال 1987 در نقش یک پیشخدمت در یک مهمانی بود که حتی دیالوگ هم نداشت.
10- براد پیت اولین بار با همبازی اش جیل شولن نامزد می کند که به سرانجامی نمی رسد .انها سر صحنه فیلم کلاس برش1989 با یکدیگر اشنا شدند .
11- براد پیت بعد از بازی در فیلم تلما ولونیزدر سال 1991 به شهرت رسید که برای بازی در این فیلم تنها 6هزار دلار دستمزد دریافت کرد.
12- سال 1990 بعد از بازی در فیلم خیلی جوان برای مردن با همبازی اش ژولیت لوئیس قرار ازدواج گذاشتندولی باهمدیگر ازدواج نکردند.
13- مجله ی مردم از جمله مجله های معروف می باشد سال 1995 او را به عنوان زیباترین مرد زنده جهان انتخاب کرد.
14- براد پیت در ماه ژوئن سال 1997 علی رغم تمام علاقه ای که به گو ینت پالترو داشت توافقی از او جدا شد. انها سال 1995در فیلم هفت مقابل همدیگر بازی می کردند .
15- براد پیت بعد از بازی در فیلم هفت سال در تبت در سال 1997 دیگر از طرف دولت چین اجازه ورودبه کشور چین را ندارد ورود او به کشور چین غیر قانونی اعلام شد.
16- سال 1998 براد پیت در فیلمی به نام گوشه تاریک خورشید بازی کرد ولی این فیلم به خاطر مسائل سیاسی هیچ گاه اجازه اکران نگرفت وچنانچه به نما یش در می امد موفقیت بزرگی برای براد پیت به همراه داشت.
17- ماه ژوئن سال 1999 یکی از طرفداران براد پیت قصد داشت تا مخفیانه وارد منزل او شود ولی توسط پلیس دستگیر شد واین حکم برای او صادر شد که اجازه این که از از صد یاردی خانه براد رد شود.
18- براد تنها کسی بود که توانست از سال 1994 تا سال 2000 عنوان زیباترین مرد زنده جهان را به خود اختصاص دهد .او سال 2006 نیز این عنوان را از ان خود کرد .
19- براد اولین بار برای فیلم دوازده میمون نامزد دریافت اسکار شد.
20- براد برای بازی در فیلم هفت 4 ملیون دلار دستمزد گرفت واین اولین دستمزد میلیون دلاری او بود.
21- یکی از بزگترین ایراداتی که براد دارد علاقه بیش از حد او به سیگار کشیدن است وهیچ وقت هم نتوانست ان را ترک کند.
22- در 29 سال 2000براد و جنیفر انیستون با همدیگر ازدواج کردند وبه خاطر علاقه بیش از حدشان به یکدیگر به زوج طلایی هالیوود لقب گرفتند .
23- مراسم ازدواج انها در زما ن خود یکی از گران قیمت ترین مراسم های ازدواج بود.
24- براد برای مراسم ازدواجشان یک هلی کوپتر اجاره کرده بود تا کل محوطه را تحت کنترل خود داشته باشد.
25- او حتی برای خوشایند جنیفر انیسون زبان یونانی را اموخت زیرا اجداد جنیفر یونانی بوده اند.
26- به خاطر علاقه بیش از حد جنیفر انیسون به الماس براد یک ترتیبی داده بود که 13 الماس به روی حلقه ازدواجشان کار شود .
27- سال 2001 جنجالی ترین سال براد بود زیرا کمپانی معروف دامیانی که طراحی حلقه ازدواجشان را بر عهده داشت طرح حلقه ان ها را به فروش رساند وکار انها را به دادگاه کشیده شد.
28- براد پیت به همراه جنیفر انیسون وبراد گری کمپانی تهیه فیلم پلن بی اینتر تاینمنت را بنا نهادند که هم اکنون ان را سه نفری اداره می کنند.
29- یکی از موفق ترین وپرفروش ترین فیلم های او فیلم تروا ساخته سال 2004 بود که بخاطر این فیلم 20 پوند به عضلات خود اضافه کرد .
30- از نکات جالب این فیلم این بود که براد به خاطرفعالیت زیادش در این فیلم بیش از حد خسته می شد . طوری که یکی از روز ها طوفانی سر گرفت که بیشتر چادر ها را از جا کند از جمله چادر براد ولی براد به خاطر خستگی زیادش در خواب به سر می برد .
31- براد دعوت برای بازی در فیلم مکزیکی را تنها به خاطر حضور جولیا رابر تز رد کرد.
32- او با این که در فیلم های موفقی به ایفای نقش پرداخته بود ولی هیچ گاه نتوانست برنده جایزه اسکار شود.
33- براد در هالیوود به نسخه جوان رابت ردفورد بازیگر قدیمی هالیوود شهرت پیدا کرده است.
34- به یادماندنی ترین نقش براد نقش کار اگاه دیوید میلز در فیلم هفت می باشد که بعد از بازی در این فیلم موفقیت های زیادی در هالیوود به دست اورد .
35- براد برای فیلم باشگاه مشت زنی بوکس حرفه ای را اموخت.
36- او حتی برای فیلم رود خانه ای از میانش می گذرد مجبور به یادگیری پرش از ارتفاع شد .
37- براد تنها یک بار ان هم به خاطر بازی در فیلم یازده یار اوشن مبلغ 30 میلیون دلار دستمزد گرفت واین بیشترین دستمزد او تا کنون می باشد .
38- شخصیت کاپیتانی امریکایی که شخصیتی مافوق بشری می باشد در کمیک ها مارول از شخصیت های مورد علاقه اوست ولی هیچ وقت دعوت برای این شخصیت در بازی نشد .
39- او در کنار کار بازیگری خوانندگی را نیز تجربه کرده است. موضوع البوم او حمایت از حیوانات ومحیط زیست بود .
40- براد سال 2003 به عنوان صدا پیشه انیمیشن سند باد افسانه هفت دریا در نقش سند باد حضور داشت .
41- گروه موسیقی لینکن پارک محبوبترین گروه او می باشد.
42- براد سال های سال است که برای شرکت ژاپنی ادوین چین به عنوان مانکن تبلیغ می کند. او حتی برای شرکت تویوتا تبلیغ می کرد که از تبلیغ های پر طرفدار در اسیا بود .
43- در مدت فیلم اقا وخانم اسمیت رابطه ای صمیمانه ای بین براد وانجلینا جولی به وجود امد.
44- سال 2005 براد وجنیفر انیستون بعد از 5 سال زندگی مشترک از همدیگر جدا شدند وشایعات حاکی از ان است که رابطه بین براد وانجلینا باعث این جدایی شده است. .
45- براد تا کنون 13 نامزد ناموفق را در زندگی اش تجربه کرده است واین ازدواج اونیز سرانجام خوبی نداشت .
56- سال 2004 براد به همراه انجلینا جولی برای گرفتن فرزند خواندگی دختری به نام زهرا به اتیوپی رفت..
47- بعد از این موارد همگان منتظر ازدواج انان می باشند زیرا انها به تازگی در همه ی محافل در کنار یکدیگر می روند انجلینا حتی بر سر صحنه های فیلمبرداری براد می رود وبراد برای راحتی او در همان شهر اپارتمانی اجاره می کند.
48- براد برای تولد انجلینا جولی یک دسته گل کمیاب را به قیمت 150 هزار دلار خریداری کرده وبه او هدیه داده است.
49- او اخیرا مشکلات زیادی با عکاسان وخبرنگاران فضول دارد . به تازگی او عکاسی را که در خانه ی وی مخفی شده بود را تحویل پلیس داد. این عکاس قصد داشت تا از براد در خانه اش مخفیانه عکس بگیرد.
50- به دور از شایعات وحاشیه هایی که در گیر انهاست او هر سال جز ده بازیگر مطرح جهان انتخاب می شود.
فقط آقایان بخوانند.....زنها را درک کنید تا صمیمیت فوران کند.تنها حسی که اورا هراسان میکند عدم درک متقابل از سوی همسرش میباشد....همانقدر که مردان از عدم شایستگی میترسند،زنان از این که احساسات و عواطف شان درک نشود، بیمناک هستند...اگر میخواهید شوهری نمونه باشید،باید بدانید که زنان را درک کنید.... نیازها، عواطف و حضور همسرتان را درک کنید....شما باید شادی،ناراحتی، سرزندگی و کسالت وهمه حالات آنها را درک کنید....زن باید حرف بزند، تا راحت شود....زنان باید صحبت کنند، آنان باصحبت کردن آرام میشوند....همین که شروع به تعریف کردن میکنند،انگار که آن مسئله به بهترین شکل حل شده است.... هرگز او را از تعریف کردن و صحبت کردن باز ندارید.
گوش کنید. فراوان و فراوان به حرفهایش گوش دهید. وانمود نکنید که میشنوید بلکه با دقت به حرفها و درد دلش گوش کنید هنگامی که صحبت میکند صمیمانه نگاهش کنید وگوش دهید
راه حل ندهید. سریع پیشنهاد و راه حل ندهید...زن نمیگوید که شما مشکل را حل کنید. او میگوید چون تنها میخواهد که گفته شود و نمی خواهد مسئله حل شود. اگر میگوید: سرم درد میکند نگویید برو دکتر. بگذارید به صحبتش ادامه دهد.
زن به توجه شما نیاز دارد. به او توجه کنید. به نیازهایش به لباسهایش، به صورتش و آرایش جدیدش به فعالیتهای روزانهاش و به تمام صبوریهایش. وقتی وارد خانه میشوید، نگاهش کنید. به مهمانی که میروید بین مردم غرق نشوید و هراز گاهی به دنبال او نیز بگردید. او کفش تازه خریده و به شما میگوید، چطوره؟و شما میگویید: خوبه! او خودش هم می داند. که کفش خوبی خریده است. چیزی بیش از اینها میخواهد. او باید بشنود که: به پاهای تو فوق العاده است
زن دوست دارد مرد مقتدر باشد. مرد نباید ضعیف باشد. زنان از تماشای قدرت همسرشان لذت میبرند. مقتدر باشید. دست کم نشان دهید که مقتدرید. تلاش کنید با شخصیت و محترم باشید. خرابیهای خانه را سریع تعمیر و اصلاح کنید. مسؤولیتپذیر باشید
زن دوست دارد که به او احترام بگذارید. میداند که احترام گذاشتن به اوچقدر برایش لذتبخش است. مرد و زن در جلوی در ایستادهاند زن کیف میکند اگر شما بگویید: اول خانمها و او جلو برود. هرگززن را جلوی دیگران خرد نکنید. پیش بچهها، فامیل و حتی غریبهها با او خیلی محترمانه صحبت کنید. به او احترام بگذارید.
به همسرتان قوت قلب دهید. به او اطمینان دهید. به او بگویید که دوستش دارید. بگویید که همیشه حمایتش میکنید و تنهایش نمیگذارید. بگویید که اویک کانون محبت است و خانه بدون او روح ندارد. قوت قلب، یک بمب صمیمیت است. این قوانین بسیار ساده، اما مهم را اجرا کنید، خواهید دید که صاحب بهشت روی زمین خواهید شد.
به خدا قسم ، به شرفم سوگند ، از امشب دزد می شوم
زمان : ساعت ۸ صبح ، روز دوازدهم اردیبهشت ماه امسال
مکان : خیابان طوس ، چهارراه زنجان جنوبی ، نبش مدرسه تقوا
موضوع : به اصطلاح سد معبر !
کسانی که ساکن این محله هستند ، یا فرزند خردسالشان را به مدرسه تقوا می بردند ، هر روز صبح شاهد حضور جوانکی بودند که در نزدیکی مدرسه و در کنج یکی از دیوار های چهارراه ، که معمولآ در تمام ساعات روز خلوت است ، بر روی یک چرخ دستی کوچک ، سبزی می فروخت . او سبزی های تازه را صبح خیلی زود با هزار مکافات از میدان تره بار که در خارج از شهر قرار دارد تهیه می نمود و از اول صبح در جایگاه دائمی اش ، به انتظار حضور مشتری می ماند .
اغلب مشتریان او ، اولیای دانش آموزان همین مدرسه یا اهالی محل بودند که به خاطر ارزانی و تازه بودن سبزی ها ، از این جوانک ، که چهره اش به شهرستانی های مهاجر می خورد ، بودند . وی با تلاش روزانه خود ، مخارج مادر کهن سال و همسر و فرزند خردسالش را تآمین می کرد . اگر چه جوان مورد بحث ما ، دارای دیپلم و به اصطلاح خودمون تحصیل کرده تلقی می شد ، ولی در این آشفته بازاز بی کاری ، به هر حال، این تنها حرفه ای بود که انتخاب کرده بود . وظاهرآ گله ای هم نداشت .
سه شنبه دوازدهم اردیبهشت : تازه بساط خود را چیده ، و در حال پاشیدن آب بر روی سبزی ها بود که سر و کله ماموران مبارزه با سد معبر به روال همیشه پیدا شد . جوانک به تصور این که همانند گذشته برای دریافت حق سبیل آمده اند ، درون جیب های خود به دنبال اسکناس های سبز خوش رنگ می گشت . اما با تعجب دید این بار در چهره ی آن ها موجی از قساوت و بی رحمی نمایان است ..... جوان در حالی که لکنت زبان گرفته بود ، تا آمد سلام کند ، در یک چشم بر هم زدن دید که با حواله اولین لگد ، چرخ دستی اش به آسمان رفته و با شدت واژگون شد ...... و آن گروه خشن با بی رحمی غیر قابل توصیف ، به سوی سبزی های پراکنده شده بر روی زمین ، یورش برده ، و با ریختن آن درون خودروی شهرداری ، مشغول رفع سد معبر هستند ...!!
جوان ابتدا به سراغ سر دسته آن ها رفت و با التماس گفت چرا سرمایه من را به باد می دهید ؟ من که هر روز حق حساب شما ها را پرداخت می کرد م . امروز مگر چی شده است که این چنین با من بر خورد می کنید ....؟ مامور قلچماق شهرداری که اصلآ گوشش به حرف های جوان نبود ، همچنان سعی در جمع کردن آخرین آثار بجای مانده بر روی زمین بود . جوان این بار دست مامور را می گیرد و التماس کنان می گوید : مگر من هر روز پول نمی دادم ؟ خب حالا هم می دم .تورو خدا این کار را نکنید .
مامور شهرداری با خونسردی جواب داد : درسته که هر روز پول می دادی ، ولی از امروز رئیس ما عوض شده ، و اهل پول گرفتن نیست ... از ما خواسته به وظیفه مون بپردازیم . جوان بیچاره هر چه التماس کرد ، خواهش نمود ، به گوش آن ها نرفت ....
جوان که از التماس کردن مکرر نتیجه ای نگرفته بود ، با دیدن دانش آموزان و اولیای آن ها خجالت زده شده و کم کم عصبانی شد ..... با دیدن تجمع مردم ، یا همون مشتری های روزانه اش ، دیگه التماس نکرد .... صدای او تبدیل به نعره ای شد که تمام محله را پر کرد .... او در حالی که ماموران سر خوش از انجام وظیفه اشان بودند ، خطاب به آن ها با فریاد گفت : به شرافتم سوگند ، از امشب دزدی می کنم ...... به خدا قسم از امشب دزدی می کنم ......